سلام. انشاءالله که از ایامی که گذشت بهترین استفادهها رو برده باشیم. درادامهی صحبتهامون میخوایم امروز به ریشههای درونی غیبت بپردازیم. واقعا غیبت کردن از چی ناشی میشه؟ علمای اخلاق این علل رو به چند مورد تقسیم کردند.
1- خشم: آدم وقتی نتونه بر خشمش غلبه کنه و از دست کسی عصبانی بشه، صفتهای زشت اون شخص رو برای آرامش پیدا کردن خودش در همه جا بیان میکنه و باعث غیبت میشه. 2- کبر: شخص برای اینکه برتری خودش رو نشون اطرافیان بده و این برتری رو واضحتر کنه، اشکالات بقیه رو بیان میکنه تا مقام و منزلت خودش بالاتر بره و بارزتر بشه. 3- حسد: شخصی که به این رذیلهی اخلاقی دچار هست، از تعریف کردن دیگران از کسی ناراحت میشه و برای خنثی کردن تعریف، زبان به غیبت باز میکنه. 4- توجیه کردن: شخصی عمل اشتباهی رو انجام میده و دیگران بهش ایراد میگیرند که این کار اشتباه بود. برای توجیه کردن اشتباه خودش، افراد مختلفی رو نام میبره که اونها هم این کار رو انجام دادند. مثلا به کسی گفته میشه اگر پول قرض بگیری و موقع پس دادن سود بدی عمل حرامی رو انجام دادی. شخص هم برای توجیه میگه پس چطور فلان کس هم این کار رو انجام داد؟ و دچار غیبت میشه. 5- خنثی کردن اثر: (فکر میکنم توی محیطهای کار زیاد اتفاق میفته) شخص حدس میزنه که ممکنه شخصی بیاد و پیش مقام بالاتر، اشکالاتش رو (به حق یا ناحق) بیان کنه. برای از بین بردن اثر حرف اون شخص، شروع میکنه به بیان اشکالات و ایراداتش پیش مقام مافوق تا اگر احیانا حرفی دربارهاش زده شد، بی اثر بشه. یادمون باشه غیبت کردن از ما جوازی بر غیبت کردن ما نیست. 6- همراهی با دوستان: (هرچی جلوتر میرم میبینم مبتلا به خودم هم داره بیشتر میشه) وقتی انسان وارد مجلسی میشه و همه مشغول صحبت کردن راجع به فردی هستند. انسان برای عقب نموندن از جمع و اینکه مبادا از سکوت یا اعتراضش ناراحت بشند، با جمع همراه میشه! ملا احمد نراقی در معراج السعاده میفرمایند بدا به حال کسی که اینچنین دچار غیبت میشود چرا که رضایت خدا و انبیاء و صالحین را از دست میدهد تا رضایت دوستانش را بدست آورد. (متنی دربارهی همراهی با دوستان که خوندنش بد نیست: خواهی نشوی رسوا... )
برای طولانی نشدن مطلب، بقیهی دلایل رو که خیلی بیشتر باعث غیبت میشه مخصوصا دربین آدمهای مذهبی، انشاءالله در پست بعد خواهم نوشت. یا علی اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه.
پ.ن.1: سالروز درگذشت روحانی بزرگ حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی رسید. برای شادی روحشون فاتحهای قرائت کنید. (مطلب سال گذشته: آیت الله مجتهدی ) پ.ن.2: عمری اشتغال داشتن به ذکر و نفی هرچه غیر او چه میکند با دل؟ هیچ! چرا که فاصله است بین زبان و دل... توحید مصور تویی ارباب آنجا که در معرکه میفرمایی:رَغَبَهً مِنّی اِلَیْکَ عَّمْن سِواکَ. دل کندن سخت است از تعلقات تا جایی که حق را ببینی و بدانی و نتوانی عمل کردن! چنانکه پیرمردان در صحرای کربلا در ظهر عاشورا آنگاه که صولت الحسینیة به خروش آمد، بربالای بلندی نظاره کردند و گفتند:اَللّهُمَّ اَنْزِلْ نَصْرَکَ ولی خود ناصرش نشدند! نکند ما هم... پ.ن.3: ما جمله محبین حسینیم و از دلسوختگانش --- ما منتظرِ منتقم خونش و از مدعیانش --- اما چه بگوئیم و نترسیم که آن روز ، در آن دشت --- کشتند حسین ابن علی را سپه منتظرانش! نکند ما هم... پ.ن.4: متن سال گذشته: ما هم زهیر هستیم! و سال قبلش: سیاه یا سفید؟ پ.ن.5: وقتی دل آواره میشه ، قدر سایهی پرچم عشقت رو میدونه(نوای وبلاگ تقدیم به تمام آوارگان صحن و سرایش – به قول بعضیها مخاطب خاص داره) پ.ن.6: دل هر انسانی میسوزد از جنایاتشان و شما در همه چیز سرآمدید حتی در مهر و عطوفت... چه میگذرد بر دل شما... آیا شما نیز چاهی دارید برای درد دل؟؟ شما نیز هرشب تا سحر دعایتان همین است که اللهم عجل فی فرجی... دیر نیست شکستشان انشاءالله... (پستی دربارهی اسرائیل: چرا اسرائیل محکوم به شکست است؟)